در عمق هر جامعهای، زنان؛ نیمیاز پیکرهاند. قلب تپندهای که، اگر آزادانه نزند، رگهای زندگی خشک میشوند. در ایران، وقتی زن قدم به محیط کار میگذارد، با چالشی فراتر از مهارت و توانایی روبهروست. حجاب اجباری. این نه فقط یک تکه پارچه، که بار سنگینی از تحمیل قضاوت و گاه درد است، که بر دوش او مینشیند. زخم پنهانی که، بر روح و جسم او مینشیند، و رنگ از زندگی شغلیاش میگیرد. احساس اجبار و تحمیل حجاب، حس عدم خودمختاری، و سلب حق انتخاب را، به زنان القا میکند. این مسئله میتواند منجر به نارضایتی شغلی و کاهش انگیزه شود، چرا که افراد احساس میکنند در یک جنبه مهم از زندگی شخصیشان آزادی ندارند.(تعارض با باورهای شخصی)؛ برای زنانی که به حجاب اعتقاد ندارند یا نوع پوشش متفاوتی را ترجیح میدهند، اجبار به حجاب میتواند به یک تضاد درونی عمیق تبدیل شود. این تضاد میتواند بر تمرکز، خلاقیت و رضایت شغلی آنها، تأثیر منفی بگذارد.(محدودیت در گزینههای شغلی و پیشرفت)؛ محدودیت در انتخاب شغل؛ برخی مشاغل یا محیطهای کاری، ممکن است بهدلیل الزامات سختگیرانهتر حجاب، برای زنانی که مایل به رعایت آن نیستند، غیرقابل دسترس شوند. این مسئله، دایره انتخاب شغلی زنان را محدود میکند.(تأثیر بر روابط حرفهای)؛ دربرخیموارد، حجاب اجباری، ممکن است بر نحوه تعامل زنان با همکاران، مشتریان، یا شرکای تجاری، بهخصوص در تعاملات بینالمللی، تأثیر گذاشته و در ایجاد ارتباطات حرفهای مؤثر، چالشهایی ایجاد کند.(چالشهای جسمانی و سلامتی)؛ مشکلات فیزیکی پوشیدن حجاب اجباری بهخصوص در محیطهای گرم، یا هنگام انجام کارهای
فیزیکی، میتواند باعث گرمازدگی، تعریق بیش از حد، مشکلات پوستی، و احساس ناراحتی جسمانی شود. (مسائل ایمنی)؛ در برخی مشاغل که با دستگاههای صنعتی یا ماشینآلات در ارتباط هستند؛ مانند آنچه در برخی موارد منجر به حوادث دلخراش شده است، پوششهای بلند و شل، میتواند خطر گیرکردن دردستگاهها را، افزایش دهد و ایمنی شغلی را، بهخطر اندازد. (آسیبهای روانی و عاطفی)؛ استرس و اضطراب مداوم، ترس از برخورد با گشت ارشاد یا ناظران حجاب در محیط کار یا مسیر رفتوآمد، میتواند منبع دائمی استرس و اضطراب برای زنان باشد. این استرس مزمن، بر سلامت روان آنها تأثیر منفی میگذارد. (کاهش اعتمادبهنفس و خودباوری)؛ زمانیکه افراد بهدلیل پوشش خود، تحت نظارت و قضاوت مداوم قرار میگیرند، ممکن است احساس کنند که، ارزش آنها بیشاز تواناییها و مهارتهایشان، به ظاهرشان گره خورده است. این میتواند به کاهش اعتمادبهنفس و خودباوری منجر شود. (احساس تحقیر و بیارزشی)؛ تجربه تحمیل و کنترل بر پوشش، میتواند حس تحقیر و بیارزشی را در زنان ایجاد کند. بهویژه اگر این موضوع، با رفتارهای توهینآمیز یا برخوردهای قهری همراه باشد. (پیامدهای اجتماعی و حرفهای پلمب و تعطیلی کسبوکارها)؛ همانطور که در سالهای اخیر مشاهده شده است، عدم رعایت حجاب اجباری توسط کارکنان زن، میتواند منجر به پلمب شدن و تعطیلی کسبوکارها شود. این امر، نهتنها امنیت شغلی زنان را بهخطر میاندازد، بلکه به اقتصاد نیز آسیب میرساند. زنان، ممکن است در مسائل و روابط قضایی و اداری خود، بهدلیل عدم رعایت حجاب اجباری، با برخوردهای اداری تند مانند؛ توبیخ، کسر حقوق، اخراج، یا حتی پیگردهای قضایی، مواجه شوند. این تهدیدها، بهطورمداوم بر آنها فشار وارد میکند. (ایجاد محدودیت برای حضور در عرصههای اجتماعی)؛ حجاب اجباری، تنها به محیط کار محدود نمیشود و در سایر عرصههای اجتماعی نیز وجود دارد. این مسئله میتواند، بر توانایی زنان برای حضور فعال در کنفرانسها، سمینارها، و رویدادهای حرفهای، تأثیر بگذارد. وقتی تمرکز جامعه و محیط کار، از توانمندی و شایستگی، به پوشش تغییر میکند، اتفاق دردناکی رخ میدهد. فرصتها از کف میروند، و تواناییها محو میشوند. چه بسیار زنان توانمندی که، بهدلیل الزامات حجاب، از رسیدن به جایگاههای شایستهشان بازماندهاند. چه بسیار کسبوکارهایی که، بهدلیل عدم رعایت حجاب اجباری، توسط کارکنانشان، ناگزیر به تعطیلی شدند، و رؤیاهای بسیاری از زنان را، نقشبرآب کردند. بهطور کلی؛ حجاب اجباری در محیط کار، نهتنها یک محدودیت ظاهری است، بلکه بهطور عمیقی بر حقوق اساسی، سلامت روان، فرصتهای شغلی، و کیفیت زندگی زنان شاغل در ایران، تأثیر منفی بهجا میگذارد. این مسئله نیازمند راهکارهای جامع و بنیادین، برای ایجاد محیطهای کاری عادلانهتر و امنتر برای همه زنان است. این موضوع، نهتنها بر زندگی فردی زنان، که بر کل جامعه نیز، سایه میافکند. وقتی نیمی از جمعیت جامعه با چنین محدودیتهایی مواجه باشند، چگونه میتوان انتظار رشد و بالندگی داشت. حجاب اجباری؛ بهجای آنکه حامی زنان باشد، به مانعی برای حضور تمامقد آنان، در عرصه کار و تلاش، تبدیل شده است .(ندای آزادی): اکنون ضروری است؛ به این درد پنهان، بیشتر توجه کنیم. ضروری است؛ صدای زنانی باشیم که، در سکوت، بار این اجبار را بهدوش میکشند. امنیت شغلی، آرامش خاطر، و آزادی انتخاب؛ حق هر انسانی است. به امید روزی که، در محیطهای کاری در ایران، استعداد و توانایی زنان،بهجای پوشش و ظاهر آنان، معیار سنجش باشد. روزی که، غبار غم از آینه کار زدوده شود ، و زنان با قلبی سرشار از آزادی و انگیزه، مسیر پیشرفت را طی کنند، زیرا این نهتنها خواستهی زنان، که نیاز مبرم جامعهای پویا و بالنده است.
